۱۳۸۷/۰۹/۱۶
درست بیست و یک سال داشتم که به علت کسالت پدر مجبور به آمدن به چاپخانه به طور جدی و قبول مسوولیت شدم در همان زمانهایی که صاحب شرکت گروه مکنزی پیشم آمد و از من خواست تا کتابچهای را برایش چاپ کنم تا به تاجرها کادو بدهد, و آن دفترچه سررسیدی شد که از چاپخانه اقبال توانا در ایران متولد شد و بعد از آن هر ساله به چاپ می رسد.