شمال نیوز / خانه ملت / مطهره میرشکاری : قصه تولید کاغذ داخلی به عنوان استراتژیکترین کالای فرهنگی، از آن قصههای کم هیجانی است که به دلیل طولانی شدن داستان و ریتم پایین اتفاقات مهم در آن، بسیاری از مخاطبان اصلی خود را ناامید کرده و بعضی افراد که به جد دنبال آن بودند، نسبت به آن بیتوجه شدند.
شاید یکی از مهمترین و اولین توصیههای رسمی برای توجه به تولید کاغذ داخلی، فرمایشات مقام معظم رهبری در بازدید از نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در 26 اردیبهشتماه 1374 -حدود 30 سال پیش- بود که در بیان دلیل قیمت بالای برخی کتابها بیش از اندازه مقتضی روز، فرمودند:
«این بدین خاطر است که ما از لحاظ کاغذ مشکل داریم. باید روی بازیافت، صرفهجویی و تولید کاغذ داخلی کار شود.»
توصیهای که اگرچه در سخنرانیهای وزرای ارشاد و صنعت و دیگر مسئولان مربوطه بسیار اقبال شد اما در عمل خیلی وقعی به آن نهاده نشد و موجب تاکید چندباره مقام معظم رهبری برای توجه جدیتر به تولید این کالای استراتژیک فرهنگی شد.
ایشان مشخصاً در بازدید از نمایشگاه کتاب تهران در سال 1391 خواستار برطرف کردن برخی موانع تولید و نشر کتاب شده و تولید کاغذ در کشور را از جمله تولیدات امتداددار خواندند و اشاره کردند: «مهمترین تولید ملی، تولید امتداددار است و با برطرف شدن مشکلات کارخانههای کاغذ، قطعاً راه برای کتابخوانیِ بیشتر و ارزان شدن قیمت کتاب باز میشود.»
مسئله کهنه و مهم تولید داخلی کاغذ در جریان بازدید رهبر معظم انقلاب از بیست و ششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در سال 92 و شش سال بعد در اردیبهشت ماه 1398 در بازدید از نمایشگاه سی و یکم نیز مجدد مورد تاکید قرار گرفت و خواستار انجام اقدامات جدی در حوزه تولید کاغذ در کشور شدند.
اما از آنجا که در همچنان بر همان پاشنه عدم توجه به تولید کاغذ داخل میچرخد، بار دیگر معظمله این نکته را به مسئولان گوشزد و تاکید کردند: «در مورد کاغذ و جریان تولید کاغذ داخلی، تنها فرهنگ و ارشاد محور عملیات نیست؛ بلکه وزارت صمت باید ورود کند، تشکلهای نشر زمینه را فراهم کنند، من هم کمک خواهم کرد.»
بازگشت به خیلی عقب!
وقفه تقریباً 30 ساله در تولید کاغذ تحریر، علیرغم تأکید چندباره بالاترین مقام عالی کشور، در حالی است که ما در یک اتفاق موازی در همین موضوع کاغذ، یعنی تولید کاغذ گراف-کاغذ پایه کارتن و جعبهسازی- موفقیت بالایی ثبت کرده و پیشرفت چشمگیری داشتهایم.
این تفاوت در میزان نیاز کشور و تولید دو کاغذ «گراف» و «تحریر» در داخل، به لحاظ عددی و آماری در گفتههای ابوالفضل روغنی گلپایگانی، رئیس سندیکای تولیدکنندگان کاغذ و مقوا آشکارتر است.
به گفته وی «نیاز کشور در تولید کاغذ بستهبندی حدوداً 900 هزار تن و تولید کشور حدود یک میلیون و 600 هزار تن است؛ یعنی ما مازاد بر نیاز کشور، کاغذ بستهبندی تولید میکنیم.
از طرفی نیاز واقعی کشور برای کاغذ تحریر 170 تا 180 هزار تن است؛ که در حال حاضر تقریباً نزدیک به 40 تا 50 هزار تن میتوانیم تولید کنیم؛ اما امکان و قابلیت گسترش چنین موضوعی داخل کشور، وجود دارد و میتوانیم بیش از این هم تولید داشته باشیم.»
احسان قاضیزاده هاشمی، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس و دبیر کارگروه پیشین کاغذ، در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری خانه ملت، با اشاره به همین تفاوت تولید در دو صنعت مشابه، بحث کاغذ و بستهبندی را یک بحث پیچیده و چند وجهی خواند و گفت: «کشور ما در صنایع بستهبندی، کارتنسازی و جعبهسازی خودکفا است. در تولید کاغذ گراف -کاغذ پایه کارتن وجعبه- و صنایع کارتنسازی، بیش از 50 واحد تولیدی فعال در کشور داریم که در اقصی نقاط کشور تقسیمبندی شده و فعال هستند و از کاغذهای ضایعاتی -که به اصطلاح آخال گفته میشود- برای تولید استفاده میکنند.»
وی با اشاره به اینکه در این حوزه حتی کاغذهای دورریز کشور جوابگوی واحدهای تولیدی داخل نیست و واردکننده آخال هستیم، اضافه کرد: «به دلیل رعایت بحثهای زیست محیطی کاغذ دورریز از کشورهای مختلف جمعآوری، وارد و در ایران تبدیل به کاغذ گراف میشود. به عبارت دیگر در این عرصه به یک مرحله خودکفایی و تولید رسیدهایم که صادرکننده هم هستیم و حتی سرمایهگذار خارجی داریم. الان جعبهسازی و بستهبندیهای خیلی از کشورهای همسایه در ایران انجام میشود. شرکتهای دانشبنیان خوبی هم شکل گرفته و در این مرحله کشور ما واقعاً پیشتاز است.»
قاضیزاده هاشمی با مقایسه پیشرفتهای صنعت کاغذ گراف و کارتنسازی و عدم پیشرفت در تولید کاغذ داخلی در یک صنعت مشابه؛ عنوان کرد: «در حوزه کاغذ تحریر با وجود اینکه حرکت رو به جلو داشته و داریم، اما کاغذ تولید شده جوابگوی نیاز بازار داخل به طور کامل نبوده و در این حوزه کاغذ -که حوزه کتاب، مطبوعات و آموزش و پرورش است- هنوز واردکننده و نیازمند کاغذ تحریر وارداتی هستیم؛ البته این به آن معنا نیست که صنایع داخلی ما حرکتی انجام ندادهاند؛ بلکه حرکتشان مبتنی بر تامین نیاز داخلی نبوده است.»
این عضو کمیسیون فرهنگی در ادامه با طرح سوالی که پرسش اساسی گزارش ما نیز هست، عنوان کرد: «علت و چرایی آن چیست؟ چطور میشود که ما در بخشی از حوزه صنعت وابسته به کاغذ نه تنها به مرحله خودکفایی رسیدیم بلکه صادرکننده هستیم اما در یک حوزه دیگر هنوز وارد کننده هستیم؟
یک علامت سوال بزرگی وجود دارد؟ آیا منافع واردکنندگان و تجار کاغذ در این است؟ آیا دولت در این مسئله کم گذاشته و تسهیلات و اعتبار نداده؟»
قاضیزاده در پاسخ به این پرسشها اضافه کرد: «به نظر من یک کار ترکیبی است، یعنی نمیتوانیم پاسخ به همه این سوالات را معطوف به یک دلیل ببینیم و در پاسخ به این علامت سوال یک توضیح بدهیم. به نظر من ترکیب همه اینها، یعنی ترکیب عدم سرمایهگذاری کامل در تامین این نوع کاغذ، عدم نیازسنجی واقعی و اینکه منافع تجار و واردکنندگان در این است، پاسخ به پرسش عدم موفقیت کشور در تولید کاغذ تحریر مورد نیاز داخل است.»
با همه این تفاسیر در پاسخ به چرایی وقفه چند دهساله در تولید کاغذ تحریر؛ چند احتمال پیش روی ما قرار دارد؛ که در اینجا به اختصار به برخی از آن اشاره میکنیم.
1. نبود زیرساخت و تکنولوژی تولید کاغذ تحریر
یکی از موانع اصلی تولید در همه محصولات، نداشتن زیرساخت مانند کارخانه و در دسترس نبودن تکنولوژی ساخت آن کالا از جمله ماشینآلات مناسب و کافی و دانش فنی است؛ اما این مانع بهانه خوبی برای عدم توفیق 30 ساله در تولید کاغذ تحریر داخلی نیست، چراکه تکنولوژی تولید کاغذ تحریر از سالها پیش از انقلاب وارد ایران شده و گروه صنایع کاغذ پارس به عنوان سردمدار این حوزه با هدف استفاده از باگاسِ استخراج شده از کارخانه نیشکر هفتتپه، سال ۱۳۴۶ در شمال خوزستان تأسیس و در سال ۱۳۴۹ به بهرهبرداری رسید و پس از راهاندازی تا مدتها تنها تأمینکننده کاغذ چاپ و تحریر داخل کشور بود.
در ادامه، حمله چندباره عراق به این کارخانه و صدمات وارده در طی دوران جنگ تحمیلی برای مدتی آن را از چرخه تولید خارج و عدم نوسازی و بازسازی در زمان تصدی بخش دولتی، در معرض تعطیلی همیشگی قرار داد، چنان که وضعیت آن در سال های منتهی به ۱۳۹۱ به کمتر از ۲۰% ظرفیت اسمی رسید.
وجود این کارخانه دلیل روشنی بر وجود زیرساخت و تکنولوژی تولید کاغذ تحریر در کشور است؛ اما باید دید چرا علیرغم نیاز استراتژیک کشور به کاغذ تحریر و تاثیر آن بر گرانی کتاب و فرهنگ کشور، تلاشی برای نوسازی و بهسازی و برگرداندن این کارخانه به چرخه تولید و استفاده از مهندسی معکوس برای ایجاد کارخانههای مشابه در نقاط دیگر کشور نشده است؟!
البته از مهرماه سال ۱۳۹۲ که سهام این شرکت به بخش خصوصی واگذار شد، فصل جدیدی در گروه صنایع کاغذ پارس شکل گرفت و سلسله اقدامات برای بازسازی و نوسازی ماشینآلات، فرآیندها و منابع انسانی آغاز شد و پس از طی دو سال فعالیت شبانهروزی، به بالاترین رکورد تولید در چرخه عمر خود دست یافت.
در همین رابطه گفتوگویی با ابوالفضل روغنی گلپایگانی، مدیرعامل کارخانه کاغذسازی پارس و رئیس سندیکای تولیدکنندگان کاغذ و مقوا داشتیم که ضمن اشاره به اینکه کاغذ پارس، اولین کارخانه فعال در حوزه کاغذ تحریر است که بنیان اولیه آن در سال 1351 گذاشته شده و با استفاده از تفاله نیشکر و پسماند کشاورزی کاغذ تولید میکند؛ عنوان کرد: « این کارخانه که در دوران جنگ تحمیلی چندین بار در جریان حمله نظامی عراق، آسیبهای بسیار سنگینی متحمل شده است، سالیان سال در اختیار بخش دولتی بوده و در دوره دولتی بودن هیچ اقدام مثبتی برای آن انجام نشده است. از سال 1392 که به بخش خصوصی واگذار شده است، بازسازی، نوسازی و بهبودبخشی شده و امروزه یکی از شرکتهای کامل در حوزه کاغذ، به ویژه کاغذ بستهبندی و همینطور محصولاتی است که توجه بسیار زیادی به حفظ محیط زیست هستند دارد.»
مدیرعامل کارخانه کاغذسازی پارس با اشاره به فعالیت مجدد خط تولید کاغذ تحریر این کارخانه در کنار کاغذ کارتن و جعبهسازی در چند سال اخیر، اضافه کرد: «در حضور معاون اول رئیس جمهور مقرر شد که گروه ما هم امسال یک حدودی کاغذ تحریر تولید کند. در این راستا یک سری تکالیف دولت دارد و باید انجام دهد و یک سری وظایف شرکت باید انجام دهد. باید تامین منابع از طریق دولت انجام شود تا ما هم بتوانیم به چرخه تولید کاغذ تحریر کمک کنیم.»
روغنی گلپایگانی در ادامه درباره ظرفیت تولید کاغذ تحریر کارخانه کاغذ پارس در صورت مهیا بودن شرایط، گفت: «با شرایط موجود امروز حدود 70 هزار تن برنامه تولید داریم و امکان افزایش این عدد هم هست، منتهی مستلزم سرمایهگذاری، بارگذاری اساسی و سرمایهگذاری جدید در بخش ماشینآلات است.»
2. متناسب نبودن میزان کاغذ تحریر مورد نیاز داخل با ظرفیت تولید
یاسر احمدوند، معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفتوگو با خبرنگار ما، میانگین نیاز سالانه کاغذ در کشور در کاغذ تحریر مورد نیاز حوزه فرهنگ؛ یعنی کاغذ مورد نیاز آموزش و پرورش در کتب درسی، کاغذ مورد نیاز مطبوعات که عمدتا به صورت رول و گرم پایین تر از ۷۰ تولید میشود و همین طور کاغذ مورد نیاز برای حوزه نشر کشور برای انتشار کتاب را تقریبا بین ۱۰۰ تا ۱۱۰ هزار تن اعلام و عنوان کرد: حدوداً ۴۵ هزار تُن در آموزش و پرورش و کمتر از ۱۰ هزار تن نیاز بخش مطبوعاتی کشور است؛ حدود ۵۰ هزار تن هم در حوزه نشر کشور مصرف داریم.
طبق گفته معاون امور فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از کارخانههایی که ظرفیت تولید کاغذ تحریر در کشور را دارند دو کارخانه کاغذ مازندران و دیبای شوشتر (زیرمجموعه کاغذ پارس) از مجموعه کارخانههای کاغذ پارس در خوزستان، فعال هستند و در حال حاضر توان تولید دارند.
بنابراین تامین نیاز بیش از 100 هزار تنی کشور به کاغذ تحریر که در صحبت برخی مسئولان تا 200 هزار تن هم برآورد شده است؛ باید توسط تنها دو کارخانه اتفاق بیفتد. یعنی هر کارخانه باید حداقل 60 هزار و حداکثر 100 هزار تن تولید در کشور داشته باشد تا پاسخگوی نیاز کشور باشد؛ که متاسفانه این اتفاق در عمل محقق نشده است.
یاسر احمدوند، معاون امور فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره میزان تولید کاغذ تحریر در کشور میگوید: «در ابتدای دولت سیزدهم در جنوب کشور _ نه در کارخانه پارس و نه در کارخانه دیبای شوشتر_ هیچ کاغذی در بخش تحریر تولید نمیشد. در کارخانه کاغذ مازندران هم تولید اندک _زیر ۵ هزار تن در سال_ بود که بنابر سفارش مشتریان تولید میشد.»
به گفته احمدوند سال گذشته کارخانه کاغذ مازندران بیش از ۴۰ هزار تن کاغذ تولید کرد، که حدود ۳۵ هزار تن در اختیار وزارت آموزش و پرورش برای انتشار کتب درسی قرار داد و بقیه هم در حوزه نشر کشور مصرف شد.
معاون امور فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اضافه میکند: «طبق برنامهریزی صورت گرفته امیدواریم کارخانه کاغذ مازندران امسال بتواند تولید خود را به حدود ۶۰ هزار تن برساند. کارخانه دیبای شوشتر هم با حمایت صورت گرفته و تلاش مسئولان و مهندسان و کارگران این کارخانه، تولید کاغذ تحریر را شروع کرده، نمونه کاغذ تحریر ارسال و آزمایش شده، که به نظر کاغذ نسبتا با کیفیتی است و هم امکان چاپ دیجیتال و هم چاپ افست برای آن وجود دارد.
امیدواریم امسال حداقل ۱۵ تا ۲۰ هزار تن کاغذ هم از کارخانه دیبای شوشتر دریافت کنیم.»
به گفته احمدوند کارخانه زاگرس در استان فارس در حال راهاندازی است؛ ماشینآلات آن وارد و نصب شده است و در برخی بخشها مانند تابلوی برق و پساب صنعتی در حال تکمیل است.
معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به اینکه کارخانه زاگرس به پشتیبانی مالی نیاز دارد؛ اضافه میکند: «امیدواریم با تسهیلاتی که توسط بانک صنعت و معدن و تجارت صورت میگیرد، مشکلات مالی و اعتباری این کارخانه هم مرتفع شود این کارخانه هم تا اوایل سال آینده به مرحله تولید برسد و کاغذ تولیدی خود را وارد بازار کند.»
البته کارخانههای دیگری در مشهد، الیگودرز، کرمانشاه و ... هم فعالیتهایی در حوزه تولید کاغذ تحریر آغاز کردهاند اما به گفته معاون فرهنگی وزیز فرهنگ و ارشاد اسلامی «حجم قابل توجهی تولید و اثر جدی در بازار تولید و مصرف کشور ندارند.»
تا به اینجا پر واضح است یکی از عوامل عدم توفیق تولید کاغذ تحریر در مقایسه با کاغذ گراف در کشور، تفاوت تعداد کارخانهها یا واحدهای تولیدی این دو صنعت است. درواقع نیاز 900 هزار تنی کاغذ بستهبندی کشور در بیش از 50 واحد تولیدی برآورده میشود، اما نیاز 200 هزارتنی کشور به کاغذ تحریر تنها به دو کارخانه یا واحد تولیدی محدود شده است؛ چه بسا اگر پنج تا 10 واحد تولیدی فعال در حوزه کاغذ تحریر در کشور وجود داشت-یعنی یک پنجم واحدهای فعال در تولید کاغذ بستهبندی- هم نیاز داخلی برآورده شده و هم به امکان و توان صادرات در این حوزه میرسیدیم.
3. ضعف یا نبود قوانین حمایتی و تسهیلگر
به اعتقاد برخی صاحبنظران نبود قوانینتسهیلگر و حمایتی از تولید کاغذ تحریر داخل، عدم حمایت از ورود ماشینآلات بهروز و مواد اولیه تولید و جهتگیری قوانین موجود به سمت واردات کاغذ خارجی از عوامل موثر در توقف چند ده ساله تولید کاغذ تحریر در کشور است.
به عنوان مثال، ابوالفضل روغنی گلپایگانی؛ مدیرعامل کارخانه کاغذسازی پارس در اشاره به موانعی که سر راه توسعه کارخانه کاغذ و تولید کاغذ تحریر کشور وجود دارد، میگوید: «یکی از موانع و مشکلات ما مواد اولیه است که البته ما به عنوان کاغذ پارس در نقطه نسبتاً خوبی قرار داریم. مسئله دوم تأمین مالی است که با توجه به شرایط داخل بازار کشور، تامین مالی گران تمام میشود و شرایط سختگیرانهای برای ما است.
مسئله سوم رکود اقتصادی و شرایط ناپایدار و بیثباتی در مسئله صادرات و واردات وجود دارد و این بیثباتی در بازار صادراتی باعث شده که ما بازارهای خودمان هم از دست دادیم.
از طرفی قوانین بالادستی کشور نظیر قوانین محدودکننده برای واردات مواد اولیه و ماشینآلات و ناپایداری در قوانین برای صادرات و واردات هم بیشتر به نفع واردات کاغذ است تا تولید؛ یعنی قوانینی که داخل کشور به وجود آمده، همان قوانینی است که در حمایت از واردات در این حوزه داشتیم.
به عنوان نمونه 9 درصد ارزش افزوده از کاغذهای وارداتی اخذ نمیشود اما در از همه کاغذ تولید این 9 درصد اخذ میشود؛ یعنی فضا رقابتی در این حوزه کاملا به نفع واردات است.»
روغنی گلپایگانی با اشاره به اینکه در داخل کشور متاسفانه وزارت صنعت موضع صریح و ساختار قوی که بتواند از کارخانههای تولید کاغذ تحریر حمایت کند، ندارد؛ اضافه کرد: « حوزه کاغذ مورد تایید و تاکید مقام معظم رهبری و صنایع بستهبندی و کاغذ جزو 11 پیشران اول صنایع کشور و به عبارتی تبسنج صنعت کشور یعنی مرکز سنجه این است که آیا اقتصاد کشور فعال است یا خیر؛ اما متاسفانه در ساختار وزارت صنعت و معدن بسیار ضعیف شده و نه کارشناسان و نه اداره کل قوی دارد. از طرفی ضعف در انتخاب افراد در این ساختارها هم مشاهده میشود. از طرفی جهت قوانین بالا دستی هم به سمت واردات است.»
البته یاسر احمدوند، معاون امور فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، نظری متفاوت از مدیرعامل کارخانه کاغذ پارس دارد و معتقد است مسئله خاصی در حوزه تقنین یا نظارت بر اجرای قوانین در موضوع کاغذ وجود ندارد؛ بیشتر اهتمام و پیگیری بخشهای متولی این امر بوده که باید توجه بیشتری میشده است.
به گفته احمدوند فعلا تولید کاغذ کشور پاسخگوی نیاز نیست؛ بنابراین فعلا قوانین محدود کننده واردات به نفع نیست و باعث ایجاد رانت و انحصار میشود که ما مخالف این موضوع هستیم. صنایع داخلی کاغذ باید بتوانند کاغذ با کیفیت و قیمت مناسب تولید و به بازار ارائه کنند.
معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میگویت: «با اینکه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این زمینه مسئولیت قانونی ندارد اما به دلیل اهمیت موضوع برای تولیدات فرهنگی نسبت به پیگیری و به ثمر رساندن مسئله تولید داخلی کاغذ ورود پیدا کرده است که امیدواریم موثر باشد و بتوانیم بخش عمده نیاز کشور را در داخل تولید کنیم.»
احسانقاضیزاده هاشمی، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی هم با تاکید بر اینکه در بحث واردات ماشینآلات کارخانههای تولید کاغذ ممنوعیت و محدودیتی نداریم و صاحبان کارخانهها میتوانند تکنولوژیشان را به روز کنند؛ میگوید: «چطور میشود که این همه ماشینآلات روز دنیا در حوزه چاپ وارد کشور و چاپخانههای ما مجهز به بهروزترین دستگاهها میشوند اما ماشینآلات تولید کاغذ نمیتواند وارد شود؟ چطور دهها و صدها چاپخانهدار داریم که بیش از 90 درصد اینها بخش خصوصی هستند و اینها میتوانند ماشینآلات مدرن چاپ وارد کند اما دو شرکت تولید کاغذ نمیتوانند ماشینالات وارد کنند.
بنابراین این استدلال پذیرفته شده نیست و این شرکتها باید ماشینآلات و تکنولوژی خود را به روز کنند.»
این نماینده مجلس ادامه میدهد: « الان چاپخانهدارهای قوی در همه شهرهای کشور داریم که عدم وجود انحصار و رقابت بین آنها منجر به این شده است که بخواهند کاغذ باکیفیتتری استفاده کنند و بتوانند ماشینالات به روزتری بیاورند و حتی در بستهبندی ارتقاء تکنولوژی داشته باشند.
ممکن است کارخانههای تولید کاغذ تحریر در منابع مشکل داشته باشند که اینجا دولت میتواند از محل صندوق توسعه ملی، منابع سهم تولید، سهم تبصره 18 و منابع دیگری که دارد کمک کند و ماشینآلات جدیدی برای تولید کاغذ وارد کشور شود و ما بتوانیم کاغذ با کیفیت داشته باشیم.
زنجیره حاضر در تولید کاغذ تحریر، زنجیره درستی نیست و دولت باید زنجیره درست را شکل دهد، کما اینکه از این دو کارخانه تولید کاغذ تحریر حمایت کند تا ماشینآلات جدیدی داشته باشند و کاغذ با کیفیتی ارائه دهند.
اگر این کارخانهها کمبود منابع یا مشکلاتی در عرصه واردات و گمرک و ... دارند، قابل حل است.»
یک گام بلند پس از سالها توقف
هرچند تولید کاغذ تحریر در دولت سیزدهم با جدیت و فوریت بیشتری دنبال شده و از تولید جمعاً 5 هزار تن در سال 98 در کشور به تولید بالای 50 هزار تن در سال 1402 رسیدهایم تا آنجا که سال گذشته ۶۷ درصد کتابهای درسی و ۱۰۰ درصد جلد کتابها با مقوای تولید داخل تامین شد؛ اما همچنان فاصله 100 تا 150 هزار تنی با نیاز داخل فاصله داریم.
بنابراین با توجه به مشخص بودن عوامل اصلی و مهم در عدم خودکفایی در تولید کاغذ تحریر و موانع پیشرفت تولید آن، نیاز است که یک سازکار مشخص و منسجم در دولت به عنوان متولی این امر شکل بگیرد، سازوکاری که برخی صاحبنظران معتقدند باید در وزارت صنعت، معدن و تجارت شکل بگیرد و محول کردن امور تولید کاغذ به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را اشتباه میدانند.
برخی دیگر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی -که در حال حاضر مسئولیت این حوزه را برعهده دارد- را به دلیل ارتباط و اشراف بیشتر با این حوزه، متولی بهتری برای ایجاد و اجرای این سازوکار میدانند.
البته نظر سومی هم وجود دارد که معتقد است باید یک همافزایی بیندستگاهی در دولت برای برآوردن این نیاز مهم کشور ایجاد شود تا ضمن خودکفایی در نیاز کمی کاغذ تحریر، زمینه برای کیفیسازی آن هم فراهم شود.
احسان قاضیزاده هاشمی، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، در این باره به خبرنگار ما گفت: «ما باید به این سمت برویم که همانطور که در صنایع بستهبندی نه تنها خودکفا شدیم بلکه صادرکنده هستیم، در تولید کاغذ تحریر هم خودکفا شویم؛ کار سخت و پیچیدهای نیست و باید یک عزم عمومی در کلیت دولت با فرماندهی یک دستگاه یا وزارتخانه شکل بگیرد. اینکه ما در اینجا بر مسئولیت وزارت ارشاد تاکید داریم، به این دلیل است که معتقدیم باید یکجا کل زنجیره حوزه فرهنگ را برعهده بگیرد و همان یک جا هم پاسخگو باشد که این مسئله نافی مسئولیت وزارت صمت نیست و این وزارتخانه هم میتواند در آن کارگروه به وزارت ارشاد کمک کند. تنها وزارت صمت هم نیست، بلکه در این موضوع هم بانک مرکزی باید رد تأمین ارزی ایفای نقش کند، هم گمرک باید کمک کند و هم خیلی دستگاههای دیگر، در نتیجه یک کار ترکیبی در دولت است، همه مسئولیت دارند و باید نقششان تعریف شود.
بنابر حکم قانونی در حوزه چاپ و نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متولی است، اما این حکم نافی مسئولیت دیگر دستگاهها نیست و درواقع در دستگاه مسئول یک وحدت فرماندهی شکل میگیرد و یک فرمانده واحد موضوع مورد نظر را در دولت مدیریت میکند.»
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در ادامه با اشاره به اینکه وزارت ارشاد به عنوان متولی کاغذ باید پیگیر مشکلات و مسائل کارخانههای نیمهکاره و واحدهای نیمهتمام هم باشد، اضافه کرد: «وظیفه ماست که کاغذ تولیدی داخل را ارتقاء کمی و کیفی دهیم تا مستغنی شویم و نیاز به واردات حتی یک گرم کاغذ خارجی نباشیم. این هدفگذاری و رسیدن به این هدف نیازمند برنامهریزی است که برنامهریزی اصلی آن هم برعهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.»
وی تاکید کرد: «در حوزه کاغذ ما یک مدل خیلی موفق و یک مدل ناموفق داریم. چه خوب است که اگر در صنایع بستهبندی، کارتن سازی و کاغذ گراف این همه مجموعه تولیدی داریم و حتی کمبود آخال یا کاغذ ضایعات در کشور داریم و از خارج وارد میکنیم، در حوزه کاغذ تحریر هم به نقطه خودکفایی و حتی صادرات برسیم. این اتفاق شدنی و با برنامهریزی، سرمایهگذاری، هدایتگری و تنظیمگری درست برای سالهای آتی قابل پیشبینی است.»