درست بیست و یک سال داشتم که به علت کسالت پدر مجبور به آمدن به چاپخانه به طور جدی و قبول مسوولیت شدم در همان زمانهایی که صاحب شرکت گروه مکنزی پیشم آمد و از من خواست تا کتابچهای را برایش چاپ کنم تا به تاجرها کادو بدهد, و آن دفترچه سررسیدی شد که از چاپخانه اقبال توانا در ایران متولد شد و بعد از آن هر ساله به چاپ می رسد.بیتوجه به میل باطنی خودم که هدف دیگری را در زندگی داشتم و کارم را بدون عشق و تنها با این انگیزه که پدرم دیگر نمی تواند کارایی چندانی در ادارهچاپخانه نداشته باشد مشغول به کار شدم. حدود 50 سال است که این وظیفه را به دوش گرفتم و با کمک خداوند تا به اینجا رساندم. در این مدت چاپخانه را توسعه دادم در نمایشگاههای بزرگ چاپ که بیشتر در کشور آلمان و در شهر دوسلدرف بود شرکت میکنم و از نزدیک از این همه پیشرفتی که در صنعت چاپ شده است لذت میبرم و افسوس میخورم که چرا ما باید ماشینهای دست دوم خارجی صنعت چاپ را داشته باشیم و برنامهای برای مدرن شدن آنها با صنعت چاپ نداشته باشیم. به هر حال همه باید با سعی و تلاش, کمک کنیم تا راهی گشوده شود و دگرگونی کاملی بوجود آید. حتماً شما بهتر می دانید که علم تنها و بدون عمل کارایی ندارد باید همراه هم باشیم و فکر کرده تا صنعتگران ما اول آشنایی علمی با صنعت چاپ روز دنیا و بعد ماشینها را تهیه کرده و اگر برعکس عمل شود باز خرج بیهوده و بیفایده عمل کردن است. من شخصاً دید مثبت دارم و آرزو میکنم روزی چاپخانههای ما دارای کارگران خلاق و وارد به امور صنعت چاپ امروز شوند و با ماشینآلات مدرن کار کنند و مدیران مسوول با علم و با دید خوب هرچه بیشتر با این خواسته به حق که با پیشرفت کشور همراه است فکر اساسی کنند!
از چه سالی چاپخانه تاسیس شد و موسساش چه کسی بود؟
جنگ جهانی اول که تمام شد پدربزرگم در بازار کتابفروشی داشت. وقتی پدرم 13 ساله بود از خوانسار به تهران آمد تا سراغی از پدرش بگیرد ولی متوجه شد که ایشان فوت کرده است.
بعد از آن به رشت پیش داییاش رفت و مدتی در کنار او کار کرد. بعد از آن دایی پدرم برایش دکهای خرید که پدرم کتابها را از تهران به رشت میبردو میفروخت و بعد از آن برادرش عمویم آقای عبدا... اقبال را پیش خودش برد. با هم شروع به کار کردند و در سال 1310 یک چاپخانه که برای روسها بود خریداری کردند و مشغول چاپ کتابهایشان شدند و با وارد کردن حروفها و ماشینآلات چاپ در تهران شعبهای زدند و چون اقبال وجود داشت این چاپخانه را اقبال توانا نامیدند و 12 آذر 1316 این چاپخانه درتهران تاسیس شد.
چاپخانه بندرانزلی و کتابفروشی اقبال هم هنوز دایر است؟
خیر. بعد از انقلاب چاپخانه و دکه یا همان کتابفروشی را فروختیم ولی کتابفروشی هنوز با نام اقبال کار میکند.
شما گفتید پدرتان در سن 13 سالگی از خوانسار به تهران آمد. خوانساری هستید؟
بله. ما اهل خوانسار هستیم و در خوانسار هیچ بیسوادی وجود نداشته است.
برای چه؟
خوانسار, گلپایگان و خمین مانند یک مثلث قرار دارند و بهعلت کوهها و ناحیه آن در زمستانها راههای ارتباطی قطع میشد و برف همه جا را میپوشانید. در آنجا مکتبخانه ای بود که مردم به کتابت مشغول بودند و 6 ماه سال را کتابت میکردند. پدربزرگم از تهران برایشان کاغذ میآورد و 6 ماه بعد کاغذهای نوشته شده را به تهران میبرد صحافی میکرد و میفروخت.
بیشتر نوشتهها چه مطالبی بود؟
مفاتیحالجنان و کتابهای دیگر ...
تمام این تاریخچهها را از پدرتان پرسیدهاید؟
بله. این مدارک را مرحوم آقای گلپایگانی برایم پیدا کرده است.
اولین ماشین چاپ را پدرتان به تهران آورده بود؟
خیر. آقای اقبال کتابچی و حاج محمدعلی علمی از بندر انزلی 3 تا ماشین سری به تهران آوردند و مرتباً از کارخانههای برتول آلمان حروف وارد میکردند و به چاپخانهها میفروختند.
شما با انتشارات اقبال وابستگی دارید؟
بله. همشهری هستیم.
در آن زمان چاپ چگونه بود؟
در آن زمان یعنی سال 1310 چاپ سنگی بود و نزدیک چاپ سیلک بود.
شما کارتان را چگونه آغاز کردید؟
همان طور که گفتم ما در اصل کتاب فروش بودیم و من طبق شجره نامه نسل پنجم هستم, در سال 1342 پدرم مریض شد و من مجبور شدم این چاپخانه را تنهایی اداره کنم و بعد از آن جواز این چاپخانه به نام من شد. بعداً خیلی پیشرفت کردم. حتی اولین سررسید در ایران در چاپخانه اقبال توانا متولد شده است.
چگونه؟
در سال 1337-1336 شرکت گرو مکنزی که هندی بودند پیش من آمدند و گفتند کتابچهای را برایشان چاپ کنم. چون میخواستند به تاجرها هدیه بدهند و بعد از آن ما این سررسیدها را در ایران چاپ کردیم.
تحصیلاتتان؟
من فارغالتحصیل دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی هستم. از سال 54-49 درس خواندهام یک سال هم چاپ و گرافی خواندم. نکتهجالب این است که در آن سالها مدیر چاپخانهای که تحصیلات عالیه داشته باشد نداشتیم. به همین دلیل مورد تشویق مدیرکل اطلاعات جهانگردی «مرحوم آقای عطاا... تدین» قرار گرفتم و تا الان این چاپخانه را اداره میکنم.
این کار را دوست دارید؟
این کار را دوست نداشتم و همان طور که گفتم به علت مریضی پدرم بود که مجبور شدم مشغول به کار شوم. چون داشتم معافیام را میگرفتم تا برای تحصیلات در رشتهمعماری به خارج بروم.
حالا چطور؟
بله دوست دارم.
شما به تنهایی هنوز اینجا را اداره میکنید؟
خیر. در حال حاضر آقای سعید اصفهانی و پسرم نیز اداره میکنند.
از نظر اقتصادی کار چاپخانه خوب است؟
خیر. در حال حاضر به علت کسادی بازار چاپخانه در حالت تعلیق است.
علت آن مربوط به چیست؟
بهعلت اینکه وزارت ارشاد جوازهای بی رویهای را جهت بازخرید کردن کارمنداناش داده است. آماری که من دارم حداقل 460 جواز به کارمنداناش داده برای بازخرید کردن آنان.
در حال حاضر تعداد چاپخانهها در تهران چقدر است؟
تعداد چاپخانه های تهران بالای 2000 است و یکی از علل رکود صنعت همین چاپخانههایی هستند که بعضی از آنها هیچ تجربه و یا تخصصی در مورد این صنعت ندیدهاند.
علل دیگر؟
از نظر قانون انتشاراتیها و سازمانهای هنری از مالیات معاف هستند. طبق قانون هر جواز و کارت صلاحیتی که وزارت ارشاد صادر میکند خود به خود از مالیات معاف هستند. ولی چاپخانهها را از این مطلب مجزا کردهاند که علت چیست نمی دانم!
مجلات توقیف شده هم لطمهشدیدی به این صنعت وارد کردهاند.
مالیاتها به چه میزان است؟
دارایی هم این باور را ندارد که چاپخانهها در رکود بهسر میبرند و بیشتر از 60 مدیر چاپخانه در زندانها هستند.
بهعلت مالیات؟
به خاطر وامهایی که نتوانستهاند پرداخت کنند.
چه وامهایی؟
وام برای خریدن دستگاههای چاپ.
چگونه میشود وام گرفت؟
وام تسهیلات را وزارت ارشاد با بانکها صحبت کرده که مدت بازپرداخت آن 3 ساله و بسیار مشکل است.
چرا؟
برای اینکه تا یک ماشین شروع به کار کند و بازدهی داشته باشد چند سالی طول میکشد و به نظر من وام 3 ساله را باید به 15 سال تبدیل کنند.
از طرز گرفتن وام می گفتید.
بله. بعد از انجام دادن مراحل اولیه بانک ها 80% پروفرمهایی به شما وام میدهند که شما اعتبار با ارز آزاد باز میکنید و ماشینآلات با مجوز وزارت ارشاد وارد میشود.
بعد از انجام دادن این مراحل چقدر طول میکشد تا به دستتان برسد؟
حداکثر 2 ماه.
خود شما از این وام استفاده کردهاید؟
بله. ولی خیلی کم.
محدودیت مدل هم داریم؟
قبلاً محدودیتی نداشت ولی تازگیها با مجوزی که وزارت ارشاد داده با یک ملخی میشود یک ماشین از رده خارج را وارد کنند ولی طبق مقررات قبلی با یک دو ورقی صفر کیلومتر شرط جواز بود ولی الان با یک ملخهای نیم ورقهای موجب شده که سیل آهنپارهها وارد کشور شود.
اعتراضی هم شده؟
بله. وقتی اتحادیه در زمان آقای جامی مدیرکل انتشارات داخلی اعتراض کرد به موجب آن حداقل 5 سال برای دستگاه ها مقرر شد. یعنی کمتر از آن اجازه ورود نداشت.
ماشینهایی که حداقل 5 سال سن؟
یعنی در سال 2005 اگر ماشین 2000 وارد کنیم مساله ندارد ولی کمتر از آن اجازه ورود ندارد.
بیشتر ماشینها از کدام کشور میآید؟
آلمان. خود من تقریباً ماشینآلات این چاپخانه را تعویض کردهام و ماشینهای قابل قبولی موجود داریم. هم از صحافی و هم از چاپ.
بهترین ماشینآلات متعلق به کدام کشور است؟
آلمان.
چرا؟
چون عظیمترین صنعت چاپ در دنیا است و اینکه تکنولوژی آلمان در صنعت چاپ حرف اول را میزند. و گرانترین دستگاه آلات هم متعلق به دستگاههای چاپ است و بزرگترین نمایشگاه هر 4 سال یکبار در دوسلدورف آلمان برگزار میشود.
کار اصلی شما در چاپ چیست؟
تخصص ما در دفاتر حسابداری مالی دولتی و خصوصی بود که بهعلت ورود کامپیوتر به این سیستم نتوانستیم رقابت کنیم و فروشمان بیرویه افت کرده است. دلیلی دیگر هم این است که اداره ثبت به خیابان میرداماد انتقال داده شده است و طبقهپایین خودش را به صورت غیرقانونی به فروش دفترهای حسابداری اختصاص داده است و نزدیک 20 کارگر در اینجا بیکار شده اند.
برای جلوگیری از این مساله شما کاری هم کردهاید؟
بله. در سال 1376 به سرعت چاپخانه را تبدیل به صنعت بسته بندی کردم و ماشینآلات 2 رنگ و 4 رنگ و دایکات و سیستم صفحاتی اتوماسیون نیمه اتوماتیک و اتوماتیک وارد کردم. هر سال هم سررسید و تقویم چاپ میکنم.
مشکل کاغذ هم دارید؟
بله. ما مصرفکننده کاغذ هستیم و هیچ سهمیه دولتی نداریم. مجبوریم از کاغذهای فروخته شده انتشاراتیها در بازار آزاد استفاده کنیم.
قیمت کاغذ الان چقدر است؟
قیمت کاغذ از پارسال تا حالا حدود 70تا 80 درصد تغییر کرده است و کمبود کاغذ از مهر 83 تا شب عید به خصوص بسیار بالا رفته است. مخصوصاً کاغذفروشان که کاغذ نمیفروختند تا گران تر شود, با کمبود کاغذ هم روبه رو هستیم.
در این رابطه کاری هم انجام شده؟
بله. بارها به وزارت ارشاد مراجعه شده.
اقداماتی هم صورت گرفته؟
بله. سعی شده ولی مثل همه صنعتها که مافیای خودشان را دارند و حالا مافیای چوب, سیمان, آهن, شکر حالا به جان کاغذ افتادهاند.
برای مشکلات چاپخانه ها و چاپخانهدارها آیا واحدی در وزارتخانهای تشکیل شده؟
در آزمون کارشناسی که در سال 1380 انجام گرفت, بهعنوان اولین کارشناس در صنعت چاپ ایران انتخاب شدم. بالاخره مدرک ما به بار نشست و الان هم کارشناس رسمی دادگستری در رشته چاپ و چاپخانه هستم.
برای رونق این صنعت پیشنهادی هم دارید؟
بله. تمام جوانان را به صادرات تشویق میکنم.
شما هم صادرکننده هستید؟
بله. من به کشورهایی مانند استرالیا, اتریش, کانادا, لیبل صادر میکنم.
ولی معتقد هستم کسی که تولیدکننده است نباید صادرکننده باشد. مخصوصاً مدیر چاپخانه که 3 شغل دارد. باید گرافیست, صنعتگر و بازوی سیاسی و فرهنگی دولت باشد و خود من که شغل چهارم هم دارم (عضو کانون کارشناس وزارت دادگستری.) چون این 3 شغل بسیار سنگین است.
این کار صادرات را چگونه انجام میدهید؟
آنها برایمان CD و یا از طریق اینترنت سفارشاتشان را میفرستند و ما برایشان چاپ میکنیم و میفرستیم.
مشکلات صادرات؟
نه. مشکلات صادرات نداریم چون آزاد شده است.
لیبلها یا برچسب ها بیشتر در مورد چه چیزهایی است؟
همه چیز ولی بیشتر برای ما محصولات غذایی است.
با کدام شرکت ها در تماس هستید؟
شرکتهای معروفی مانند ماکسل, تامسون
لیبلهای سفارش شده آنها در چه مواردی است؟
برای کشمش, خرما و ...
علت اینکه کشورهای خارجی سفارشهایشان به شما و یا به ایران میدهند چیست؟
به خاطر اینکه در ایران چاپ بسیار ارزان است.
علت ارزانی چاپ در ایران با گرانی کاغذ چگونه است؟
چون رقابت در ایران زیاد است و برای اینکه چاپخانه های متعددی تاسیس شده و بازار کار هم کساد است با ارزان تر کردن به این صورت مشتریها را به سوی خودشان جلب میکنند.
طراحی در ایران چگونه است؟
رشد طراحان ایرانی بسیار بهتر از خارجی است. اگر مدلی که یک جوان ایرانی طراحی کرده در کنار مدل خارجی آن بگذاریم متوجه این تفاوت میشویم و دوباره نبوغ ذاتی ایرانی کار خودش را دارد میکند. به طور مثال شرکت مرکب سازی ونسان که بیش از 300 سال سابقه دارد به ایران آمد و نمونههای چاپی ایرانی را دید. باورشان نمیشد که به این زیبایی چاپ کردهاند و برای نمونه با خودشان این کارها را بردند.
در رابطه با این رشته در صنعت چاپ, دانشکدهای هم موجود است؟
بله در تهران دانشکده هنرستان در حال تاسیس است که به من هم پیشنهاد شده به عنوان استاد بروم ولی بهعلت کارهای بسیار نمیتوانم.
آیا شما به غیر از این چاپخانه شعبه دیگری هم دارید؟
خیر. با یک جواز نمیشود.
آیا افراد ماهری برای تعمیرات دستگاههای چاپ داریم؟
بله ولی بیشتر تعمیرات را خودم انجام میدهم.
شما گفتید که نسل پنجم هستید و بعد از پدرتان این چاپخانه را اداره میکنیم. آیا برادر و یا پسرعمویی دارید با ارتباط با این شغل؟
بله. پسرعمویم مدیر چاپخانه عباس اقبال است. چند مغازه پایین تر.
چاپخانهدارها با یکدیگر مشکل هم دارند؟
بله. همان طور که گفتم بهعلت رقابت, قیمتها را سرسامآور پایین آوردهاند. قیمت سال 76 با 83 یکی است.
دستگاههای شما بیشتر چیست؟
شیت است و بسته بندی.
توصیهای برای جوانان در مورد این صنعت دارید؟
بله. من محمدعلی اقبال متولد 7/12/1321 توصیه میکنم این صنعت را جدی بگیرید و با کوشش و تحصیل, مخصوصاً صادرات و خلاقیت و نوآوری از نابودی این صنعت جلوگیری کنید و موجب رشد آن شوید.
روزنامه آسیا-شبنم همایونی