کد مصاحبه:
۱۵
- تاریخ درج:
۱۳۸۵/۱۱/۰۱
- مشاهده:
۲,۴۵۳
آقاي ابراهيم آبادي درتبريز متولد گرديده و تحصيلات دوران ابتدايي را در همانجا گذراند سيس وي به تهران آمده و تحصيلات دوران متوسطه را در تهران به اتمام رسانيد و فارغ التحصيل هنرستان هنرپيشگي نيز گرديد.
نام : ابراهيم آبادي
متولد : ١٣١٣ تبريز
آقاي ابراهيم آبادي درتبريز متولد گرديده و تحصيلات دوران ابتدايي را در همانجا گذراند سيس وي به تهران آمده و تحصيلات دوران متوسطه را در تهران به اتمام رسانيد و فارغ التحصيل هنرستان هنرپيشگي نيز گرديد.
درسن ٢١ سالگي وارد تاتر حرفه اي گرديد و بازي خود را با نمايشنامه حقه باز كه نويسنده آن نيز بود آغاز كرد. وي مدتها در تاتر تفكري ، تابان و فارس و..... حضور داشت تا اينكه طي يك موقعيت به كشور چكسلواكي مسافرت نمود و بعد از گذراندن يك دوره يكسال ونيمه زبان وارد دانشكده هنر آن كشور گرديدو در زمينه كارگرداني و بازيگري تاتر فارغ التحصيل شد.
وي نمايشنامه << نيزار آن سوي رودخانه است >> را به عنوان تز فارغ التحصيلي خود نوشت و در همان كشور بر روي صحنه برد و خود نيز درآن ايفاي نقش نمود.
وي دوباره به ايران بازگشت و به عنوان كارشناس ارشد تاتر و كارگرداني در وزارت فرهنگ و هنر استخدام گرديد.
درهمان سنين در شهرهاي آذربايجان غربي و شرقي و .... كلاسهاي بازيگري را داير نمود.
در سال ١٣٦٣ به تهران آمد و در اداره مركز هنرهاي نمايشي تهران مشغول به فعاليت گرديد.
ابراهيم آبادي در ٥٤ نمايشنامه بزرگ جهاني ، ٧٢ سريال تلويزيوني و ٤٩ فيلم سينمايي ايفاي نقش كرده است .
س: آقاي ابراهيم آبادي لطفا درباره خانواده تان برايمان بگوييد؟
من داراي ٢ پسر و ٣ دختر هستم.
س : آقاي ابراهيم آبادي كدام كارخود را بيشتر دوست داريد؟
در تاتر كارهاي نيزار آن سوي رودخانه است ، حشرات و در سريالها مدرسه مادر بزرگها و در سينما آپارتمان شماره ١٣ ، عروسي خوبان ، زنگها و دزد عروسكها.
اما تنها نقشي كه خيلي آن را دوست داشتم و مورد علاقه ام بود نقش قدير ژانگوله در زير آسمان شهر مي باشد.
س : آقاي ابراهيم آبادي درباره نمايشنامه هايتان بگوييد؟
من متجاوز بر ١٢ نمايشنامه نوشتم كه نمونه هاي آن سمفونيك درماهور، غريبي درغربت ، رستم و سهراب ، اشتباه بزرگ و ..... مي باشد.
سوال : آقاي ابراهيم آبادي به نظر شما آسمان چه رنگي است ؟
آسمان من هميشه تيره است .
س : هنر چه رنگي است ؟
سبز
س : زندگي چه رنگي است ؟
سبز
س : همسرتان ؟
نقره اي
س : فرزندانتان ؟
رنگارنگ ، دخترها نقره اي و پسرها كمي تيره .
س : گذشته شما چه رنگي بوده است ؟
سفيد ، ولي افسوس با پاهاي سياهم روي آن رفتم .
س : نوشتن ؟
نقره اي
س : خواندن ؟
طلايي .
س : عمل كردن ؟
مانند پولاد نقره اي .
س : عشق ؟
به رنگ نقره اي .
س : و آقاي ابراهيم آبادي چه رنگي است ؟
به رنگ فولاد ، فلز سفيد ، پخته و نشكن .
س : نصيحت و پند واندرز شما براي جوانان چيست ؟
جوانان طوري عمل نكنند كه مانند شئي يكبار مصرف باشند يعني يكبار در يك جاي قرار بگيربند ونتوانند دوباره آن راه را ادامه دهند. در كشور ما گاهي موي سر مد مي شود و گاهي شلوار جين پاره شده و هنرپيشگي نيز همين موقعيت را دارد. در واقع جوانان بايد ابتدا خودشان را بشناسند و بعد پشتوانه اي براي آينده خود داشته باشند و آنگاه به فكر هنرييشه شدن باشند.