کد مصاحبه:
۱۳۷
- تاریخ درج:
۱۳۸۹/۰۸/۱۵
- مشاهده:
۲,۳۵۶
علیرضا مجاهدی مدیرعامل شرکت "رادان تحریر" است؛ شرکتی فعال در تولید کاغذ کاربن لس و رنگی و نیز مقوای پشتطوسی که جوایز متعدد داخلی و خارجی را نیز از آن خود کرده است؛ از تندیس طلایی بهترین نام تجاری جایزه هزاره سوم (۲۰۰۵) گرفته تا تندیس طلایی اروپا در کیفیت (۲۰۰۳).
او از موافقان پر و پا قرص حذف یارانههاست اما به شرط و شروطها! اینکه "دولت باید زیرساختها را برای تولید فراهم کند نه اینکه بر اصناف فشار بیاورد که اجناس را گران نکنند". مجاهدی معتقد است در صورت اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها، شاهد بازار مکاره در حوزه کاغذ خواهیم بود؛ "بازاری که در آن تولیدکنندگان به جای اینکه در کیفیت با هم مسابقه دهند، دنبال ارزانفروشی میروند". گفتگوی خبرنگار مرکز اطلاعات کاغذ ایران را با مدیرعامل میانسال اما خوشفکر رادان تحریر بخوانید.
به عنوان سوال اول مقدمتاً خودتان و شرکت رادان تحریر را برای مخاطبان سایت مرکز اطلاعات کاغذ ایران معرفی کنید.
من علیرضا مجاهدی هستم متولد 1350 فارغالتحصیل رشته مدیریت اجرایی از سازمان مدیریت صنعتی. استارت شرکت رادان تحریر هم در سال 1376 زده شد اما عملاً کارهای مربوط به ثبت آن در سال 77 آغاز شد و در همین سال اولین محصولمان را که در زمینه کاغذهای به هم پیوسته بود، عرضه کردیم. ما از همان ابتدا توجهمان بیشتر معطوف به کیفیت بود و به همین خاطر روی بستهبندی محصولاتمان خیلی کار کردیم و جالب اینکه سالهای اول که محصولمان را با بستهبندی و برَند عرضه میکردیم، بازار ما را دفع میِکرد! (با خنده) چون همیشه بدون برَند فروخته بودند و کارتنها بدون نام بودند.
زمینه کاری شرکت رادان تحریر چه نوع کاغذهایی است؟
همانطور که گفتم ما کارمان را با کاغذهای به هم پیوسته و فرمهای تجاری شروع کردیم؛ قبوض آب و برق و گاز و تلفن عمدتاً از این نوع کاغذهاست. به فاصله تقریباً یکسال کارمان را با کاغذ رول ادامه دادیم. آن زمان کاغذهای رول وارد میشد و در کارخانه ما رول پیچی میشد. بعد از آن در سال 1379 ما گواهینامه ایزو 9002 را از شرکت "توف" آلمان دریافت کردیم و اولین شرکت ایرانی فعال در حوزه کاغذ بودیم که ایزو گرفت.
شما تولیدکننده این نوع کاغذها بودید، نه نماینده فروش آن در ایران. درست است؟
بله. کار ما صرفاً تولید است. سال 1380 زمانی که اولین ورژن ایزو 9001 بیرون آمد، ما خودمان را با ورژن سال 2000 آپدیت کردیم. بعد از آن هم در سال 1382 و در اولین جایزه ملی کیفیت ایران، مدل جدید "ای اف کیو ام" را مطرح کردیم. در سالهای بعد هم ما برای ارتقا بهرهوری و کیفیت محصولاتمان کارهای زیادی انجام دادیم و موفق به کسب جوایز متعددی شدیم. ما برای جاانداختن برَندمان تلاش زیادی کردیم و کم کم توانستیم جایگاهی برای خودمان دست و پا کنیم.
به عنوان تولیدکننده کاغذهای اداری و کاربن لس، وضعیت تولید، عرضه این نوع از کاغذها و تقاضا برای آنها را در ایران چگونه ارزیابی میکنید؟
دهها سال قبل از آغاز فعالیت ما، شرکتهای زیادی در این حوزه کار میکردند و ما رقیب زیاد داشتیم ولی آن زمان عمده رقابت روی قیمت بود. ما سعی کردیم با ایجاد تمایز در محصولاتمان، بازار خاصی را هدف قرار دهیم تا مشتریهای خود را پیدا کنیم و من مدعی هستم که در این کار موفق شدیم و راز موفقیت هم در همین تمایز محصول بود. بعد از ما هم شرکتهای دیگری آمدند و رفتند ولی ما با وجود همه مشکلات به کارمان ادامه دادیم و اخیراً (از پارسال) همکاریمان را با یک شرکت برای تولید کاغذهای کاربن لس شروع کردهایم. امسال هم کارمان را توسعه دادیم و در واقع کارخانه دیگری به مجموعه ما پیوسته و به همین جهت تولید کاغذ رول و کاربن لس ما افزایش پیدا کرده است. با توجه به پتانسیل منطقه برای هدفگذاری آن به عنوان یک بازار مناسب، قصد داریم وارد بازار کشورهای منطقه شویم.
مشکلاتی که تولید این نوع کاغذ در ایران با آن مواجه است، چیست؟
اساساً تولید در ایران مشکل است (با خنده). اصلیترین مشکل ما بهای تمامشده است که بالاست. خیلیها میگویند کارگر در ایران ارزان است در حالی که به نظر من اصلاً اینگونه نیست. کارگر را باید با توجه به راندمان ارزیابی کرد. اگر ما در شرایط کاملاً برابر با رقبای خارجی از نظر بهای تمام شده مواد اولیه و نیروی انسانی قرار داشته باشیم، باید 9 ماه از 12 ماه را زمان مفید کار حساب کرد در حالی که با توجه به هزینههای کارگر ما 17 ماه دستمزد به کارگر میدهیم چرا که 12 ماه حقوق، 2 ماه عیدی و 3 ماه هم هزینههای حق سنوات و بیمه پرداخت میکنیم. از طرف دیگر بعضی مسائل برون سازمانی است؛ مثلاً هدفمندی یارانهها. طبیعی است با اجرای چنین طرحی هزینههای انرژی بالا میرود و این مسئله به صورت غیرمستقیم موجب افزایش قیمت محصول میشود. بعضی مسائل هم بینالمللی است؛ مثل تحریمهای اخیر، افزایش بهای دلار، محدودیت نقل و انتقال پول از کشورهای خارجی برای شرکتهای ایرانی و امثالهم. کنترل این موارد از عهده ما خارج است.
به تاثیرات احتمالی هدفمندی یارانهها بر قیمت کاغذ اشاره کردید. در حال حاضر ما در آستانه اجرای این طرح هستیم. فکر میکنید تغییرات قیمت بیشتر به کدام یک از کاغذها تحمیل شود؟
همانطور که گفتم این هزینهها مستقیم نیست و به صورت غیرمستقیم بر بازار اِعمال میشود. اگر افزایش هزینه برای یک کارخانه فرضاً 10 درصد باشد، این افزایش در قیمت محصول هم خواهد آمد؛ ما برای بستهبندی محصولمان کارتن میخواهیم که آن را خودمان تولید نمیکنیم بلکه از شرکت دیگری میخریم. مسئلهای که اخیراً مطرح شده، ممنوعیت افزایش قیمت 22 قلم کالایی است، به نظر من منصفانه نیست چون تولیدکنندگان این کالاها تحت تاثیر عواملی که درباره آن صحبت کردیم، قرار میگیرند و به واسطه افزایش هزینههایشان قیمت کالایشان را بالا میبرند، ضمن اینکه خیلی از این شرکتها وامهای زیادی با بهرههای کلان گرفتهاند و توانایی بازپرداخت آنها محدود میشود.
پس شما افزایش قیمت کاغذ را قطعی میدانید؟
تمام تولیدات تحت تاثیر افزایش هزینهها قرار میگیرند. از طرف دیگر قدرت خرید مصرفکننده هم پائین میآید و همین موجب کاهش فروش میشود و کاهش فروش هم باعث افزایش بهای تمامشده میشود. همه اینها موجب این میشوند که تولیدکننده نتواند کالایش را به قیمت مناسب بفروشد و ناچار از افزایش قیمت خواهد بود و مسئله اینجاست که هیچ فروشندهای مایل به افزایش قیمت نیست چون وقتی قیمت پائینتر است، میتواند به تعداد بیشتری کالایش را بفروشد و اگر این کار را نکند، رقبایی هستند که با این کار، نبض بازار را در دست میگیرند. امروز قیمت را مصرفکننده تعیین میکند چون او حق انتخاب دارد و میتواند محصول ما را نخرد. هنر ما به عنوان مدیران واحدهای صنعتی این است که بهای تمامشده را پائین بیاوریم اما فقط بعضی از عوامل مرتبط با این مسئله دست ماست، بسیاری از عوامل همانطور که گفتم برون سازمانی و بینالمللی و خارج از کنترل ماست.
در چنین شرایطی شما به عنوان تولیدکننده چه مکانیسمی را پیاده میکنید تا جایگاهتان را در میان مشتریان همچنان حفظ کنید. پیشنهادات به واحدهای مشابه چیست؟
یکی از بهترین مکانیسمها و در واقع تنها راه چاره برای موفقیت در رقابت، برَندسازی است. باید با استفاده از مدیریت کیفیت و مدیریت بهرهوری، برَندی خوشنام و معتبر بسازیم و با این کار است که می توانیم تشخیص دهیم مشتری دنبال چیست؟ به عنوان مثال مشتری حاضر است 10 برابر یک تیشرت خاص را که متعلق به برَند خاصی است، 10 برابر بیشتر از قیمت تیشرتهای دیگر بخرد. وقتی دولت میآید و 22 قلم کالا از جمله کاغذ را جزو کالاهایی که افزایش قیمت آنها ممنوع است، قرار میدهد، ما عملاً ابزار برندسازی را از دست خواهیم داد و در چنین شرایطی اگر منِ نوعی قیمت محصولم را دو برابر افزایش دادم – و مشتری هم خواهان آن است – تعزیرات با من برخورد میکند و با توجه به این مسئله، فکر میکنم بازار مکارهای پیش میآید که در آن تولیدکنندگان به جای اینکه در کیفیت با هم مسابقه دهند، دنبال ارزانفروشی میروند چون به هر حال مجبوراند افزایش بهای تمام شده کالای خود را جبران کنند و برای این کار هم راهی نیست جز اینکه مثلاً در بستهبندی 100 عددی 90 تا بگذارند و به عنوان بسته 110 تایی بفروشند!
کمی هم مشخصتر به بازار کاغذ بپردازیم. فکر میکنید انواع کاغذ و مقوا از جمله کاربن لس دچار چه وضعیتی خواهد شد؟ گران میشود، کم میشود یا اینکه بازارشان دچار خلا میشود؟
تقاضا کم نمیشود بلکه خاطر مداوم بودن نیاز در جامعه، همچنان وجود دارد اما با توجه به اینکه تولید داخل نمیتواند جوابگوی همه این تقاضا باشد، ما ناچار به واردات هستیم و این کار هم در سطح گسترده در حال انجام است. اگر بنا بر این باشد که تولیدکنندگان داخلی نتوانند قیمت محصولشان را افزایش دهند، واردکنندگان جای آنها را میگیرند و با توجه به محتمل بودن اتفاقاتی مانند افزایش بهای دلار، هزینههای حمل و نقل با کشتی، باید نتیجه گرفت که تاجران هم جنسشان را گران تهیه میکنند و لذا اگر دولت بخواهد با اِعمال فشار از افزایش هزینهها جلوگیری کند، یا تاجر دیگر وارد نمیکند یا تولیدکننده دست از کار میکشد. چون باید حاشیه امنیتی برای گردش سرمایه وجود داشته باشد. من معتقدم اینگونه فشارها خاصیت اِلاستیکی دارد؛ مثل قانون سوم نیوتن؛ هر عملی عکسالعملی دارد مساوی و برابر آن؛ اگر منِ تولیدکننده به این نتیجه برسم که سرمایهگذاری من در صنعت کاغذ راندمان ندارد، این حرفه را ترک میکنم و میروم کار دیگری میکنم. مسئله دیگری که پیش میآید این است که تولید هم مانند سرمایهگذاری دچار مشکل میشود. پس دولت به جای اینکه زور بزند که قیمتها افزایش پیدا نکند، باید بهای تمام شده را پائین بیاورد. اگر بازار رقابتی باشد، هیچ تولیدکنندهای به خودش جرات نمیدهد قیمت کالایش را افزایش بدهد چون هر گونه افزایش قیمت موجب میشود که رقبا پیش بیفتند. من ِ تولیدکننده برای چاپخانهای که از من کاغذ میخرد، باید کاغذی تولید کنم که کاغذم برای او مقرون به صرفهتر باشد. ممک است کاغذ را کیلویی 10 تومان گرانتر به او بفروشم اما اگر کاغذم مرغوب و ضایعاتش کمتر باشد، در نهایت کار برای چاپخانه ارزانتر درمیِآید و لذا به خریدش از من ادامه میدهد. منظورم این است که این یک زنجیره است و تنها یک عامل تاثیرگذار نیست.
حدود 90 درصد کاغذ کشور از خارج وارد میشود و سهم تولیدکنندگان داخلی بسیار کم است. در چنین شرایطی فکر نمیکنید با اجرای قانون هدفمندی یارانهها در بخش کاغذ، بیشترین آسیب را تولید داخلی میبیند؟
دقیقاً. اما یک راه حل مشکل این است که تولیدکننده از بازار ایران خارج شود. یعنی کارخانه در ایران بماند ولی محصولات در داخل عرضه نشود. در این حالت وقتی دلار گران میشود، صادرکننده برنده است البته ما برای اینکه صادرکننده خوبی باشیم، باید قیمتهایمان قابل رقابت باشد.
فکر میکنید ما میتوانیم در زمینه کاغذ با کشورهای منطقه رقابت کنیم؟
باید بتوانیم. البته کشورهای مصر، ترکیه و عربستان خوب تولید میکنند ولی باید هدف ما رقابت با کشورهای اروپایی باشد. تولیدکنندههای ما از نظر سختافزار هیچ مشکلی ندارند و مشکل اصلی مدیریت واحدهاست؛ مثلاً راندمان منِ تولیدکننده در یک ساعت 5 تن کاغذ است اما شرکت اروپایی 10 تن است. البته مسئلهای هم در این میان است و آن افزایش بهای تمام شده کالاست؛ من موافق این هستم که دولت همه یارانهها را از همه اقشار بردارد چرا که یک فضای رقابتی به وجود میآید اما به شرطی که زیرساختهایی که رقابت بستگی به آنها دارد، درست باشد؛ اگر یک کیلووات برق در کویت 25 تومان است، نباید منِ تولیدکننده آن را در ایران 75 تومان دریافت کنم. یعنی دولت باید زیرساختها را درست کند که برق من ارزان دربیاید. ما توان تامین نیاز داخلی را در بسیاری صنایع داریم اما چرا باید حمل و نقل ریلی ما آنقدر ضعیف باشد که ما نتوانیم کالایمان را به راحتی جابجا کنیم؟ اینگونه است که بهای تمام شده یک کالا کاهش مییابد.
به صادرات اشاره کردید اما مبادلات تجاری ایران با برخی کشورها با توجه به مشکلات سیاسی که بعد از قطعنامه شورای امنیت به وجود آمده، دچار مشکل شده است.
تجارت راه خودش را میرود و تاجر هم دنبال منفعت است. اگر محصول ایرانی با کیفیت ممتاز و قیمت پائینتر عرضه شود، قطعاً خریدار خودش را خواهد داشت و او حاضر است برای این محصول ریسک کند. اما نباید مثل تجربهای شود که در عراق به وجود آمد و قبلتر از آن هم در جمهوری آذربایجان اتفاق افتاد که محصولات بیکیفیتی از ایران به بازار عرضه شدند و الان همه جنس ایرانی را بنجل میدانند.
http://piconweb.com/