کد مصاحبه:
۱۲۷
- تاریخ درج:
۱۳۸۹/۰۶/۲۸
- مشاهده:
۲,۳۶۸
احمدرضا اعتماد مظاهری از دانشآموختگان مقطع دکتری رشته مدیریت بازرگانی در خارج از کشور است و علاوه بر تجربه ۳۰ سالهاش در حوزه چاپ، چند دوره فعالیت اجرایی در مدیریت شرکت تعاونی چاپخانهداران را هم سپری کرده است.
از نظر او هنوز هم مقطع طلایی و اوج شکوفایی شرکتهای تعاونی در ایران را باید در دوره جنگ 8 ساله جستجو کرد؛ "زمانی که شرکت تعاونی میتوانست قیمتهای بازار را کاملاً کنترل کند". اعتماد مظاهری معتقد است سیاستهای اقتصادی بعد از جنگ مانند قطع ناگهانی ارزهای تخصیصی به شرکتهای تعاونی و مسئله مالیات بر ارزش افزوده، دیگر توان رقابت را از این شرکتها گرفته است. با مدیرعامل شرکت تعاونی چاپخانهداران درباره مسائل و مشکلات این شرکت به ویژه آنهایی که بیشتر مرتبط با کاغذ و مقوا است، گفتگو کردهایم که در پی میآید.
مقدمتاً خودتان را برای مخاطبان مرکز اطلاعات کاغذ ایران معرفی کنید.
من احمدرضا اعتماد مظاهری عضو هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت تعاونی چاپخانهداران هستم. پدر من هم از خانواده چاپ بود و از دهه 20 چاپخانه تهران را اداره میکرد که چاپخانهای بسیار قدیمی است. از نظر علمی من دارای مدرک لیسانس علوم ارتباطات اجتماعی هستم، فوق لیسانسم را در رشته مدیریت توسعه از آمریکا گرفتم و دو سال هم در رشته مدیریت بازرگانی در آمریکا تحصیل کردم که البته ناتمام ماند. در زمینه تجربی هم من قبل از انقلاب کارشناس وزارت صنایع بودم و حدود 6، 7 سال آنجا کار میکردم. در دهه 60 حدود 8 سال مدیر بازرگانی همین شرکت تعاونی چاپخانهداران بودم و در کنار مدیریت چاپخانه خودمان، مدیرعامل یک شرکت فعال در زمینه صادرات و واردات بودم و از دو سال پیش هم کارهای دیگر را ترک کردم و مجدداً در شرکت تعاونی مشغول به خدمت شدم.
درباره فعالیت شرکت تعاونی چاپخانهداران هم توضیح بدهید.
فکر میکنم شرکت تعاونی چاپخانهداران جزو اولین شرکتهای تهیه و توزیع کالاهای تولیدی و خدماتی کشور است که فعالیتش را از قبل از انقلاب آغاز کرد و از سال 60 رشدش زیاد شد و با توجه به حمایتهای آن دوره از جمله تعلق گرفتن ارزهای تخصیصی به تعاونیها، سرمایه شرکت قوی شد؛ سال 61 که من به اینجا آمدم سرمایه شرکت حدود 430 هزار تومان بود و بعد از یکسال از بازسازی شرکت، ساختمان فعلی را خریداری کرد و که در چهار طبقه آن هم شرکت تعاونی مستقر شد هم اتحادیه چاپخانهداران. حیطه فعالیت شرکت تهیه و توزیع کلیه لوازم و مواد اولیه مورد نیاز صنعت چاپ است و طبیعتاً از انواع کاغذ و مقوا گرفته تا ملزومات دیگر مانند مرکب و فیلم و زینک را البته در حد بضاعت فراهم میکند.
مشخصاً کاغذ و مقوای اعضای شرکت تعاونی چاپخانهداران را از چه طریقی تامین میکنید؟
شرکت دچار اُفتی شد و به همین دلیل حرکتهای سیاسی و صنفی انجام شد برای اینکه تغییراتی در اینجا صورت بگیرد. این تغییرات از دو سال پیش شروع شد. البته الان نه وزارت بازرگانی و نه هیچ منبع دیگری به ما برای تامین نیازهای شرکت کمک نمیکند و به همین خاطر ما سعی کردیم با یک برنامه سه ساله دوباره شرکت را از شکل مغازهای و فروشگاهی خارج کنیم و کالاهای مورد نیاز اعضای شرکت و به خصوص همین کاغذ و مقوا را از منابع دست اول تامین کنیم و لذا از نیمه دوم سال گذشته شروع به تامین این ملزومات کردیم. البته اینجا مشکلات زیادی داشت؛ باید تکلیف ساختمان و اسناد آن مشخص میشد و ما سال اول را صرف همین کار کردیم و بعد از آن هم اعتبارات بانکی را گرفتیم. ما کارمان را شروع کردهایم؛ مقوا را از اول سال با قیمتی مناسبتر از بازار در اختیار سهامدارانمان قرار میدهیم و هم اخیراً شروع به توزیع کاغذ گلاسه کردهایم.
یعنی این کاغذ و مقوا را از خارج کشور تامین می کنید؟
بله. از سال گذشته شروع به این کار کردیم. البته مشکلی که برای ما به وجود آمد، این بود که به محض اینکه کارمان را شروع کردیم، مسئله مالیات بر ارزش افزوده به وجود آمد و این دست ما را برای تامین از منابع داخلی بیشتر بست چون اکثر اعضا به جهت اینکه برای کار ثبت نام نکرده بودند، شرکت تعاونی مجبور بود با سود بسیار کمی مثلاً 2 درصد این لوازم را تامین کند و آنوقت باید 3 درصد سود به این اضافه میکردیم و آن را به اعضا میدادیم.
این مشکل از کی گریبانگیر شرکت تعاونی شد؟
درست از مهرماه دو سال پیش. یعنی یکی دو ماه بعد از اینکه ما در مرداد و شهریور 87 تصدی اینجا را بر عهده گرفتیم. این یکی از مشکلات بزرگ ما بوده است.
این مشکل چقدر در روند فعالیت شرکت تاثیر منفی گذاشته است؟
به میزان زیاد. تامین منبع بسیار مشکل است چرا که وزارت دارایی در این زمینه خودش را راحت کرده است؛ سه ماه یکبار باید اظهارنامه مالیاتی ارائه شود. این اظهارنامهها قسمت بدهکار و بستانکار دارد؛ بستانکاری ما آن چیزی است که ما میپردازیم یعنی ما مابهالتفاوت آن سه درصدی را که از طریق فروش از اعضا میگیریم، عملاً به عنوان مالیات بر ارزش افزوده میپردازیم اما اگر آن طرف این را ننویسد و یا حتی بنویسد اما چون ثبت نام نکرده است، وزارت دارایی آن سه درصد را از ما میگیرد و این باعث میشود ما با بازار که نه سه درصدی پرداخت میکند و نه دفتری رسمی دارد که در آنجا بنویسد، طرف میشویم و رقابت برای ما بسیار بسیار دشوار میشود.
یعنی منظورتان این است که چون خریدهایتان را به صورت شفاف و قانونی انجام میدهید، سودی نخواهید برد؟
سود که هیچ اصلاً نمیتوانیم رقابت کنیم. البته مسئله شرکت تعاونی سود بردن نیست و ما بیشتر میخواهیم هزینههایمان را تامین کنیم البته بر بازار هم کنترل داشته باشیم تا قیمتها زیاد بالا نرود و فکر میکنم ما بعد از 1/5 سال که کار کردیم، امسال توانستیم این تاثیر را بگذاریم و سعی کردیم با حداقل سود کالاهایی را که از خارج وارد میکردیم، در اختیار اعضا بگذاریم و حداقل در زمینه مقوای بستهبندی توانستیم آن را با قیمتی کمتر به دست مصرفکننده نهایی برسانیم.
آماری هم دارید که این تاثیر شرکت تعاونی را بر بازار نشان دهد؟
رقبای ما که کار رسمی نمیکنند تا این آمار جایی ثبت شده باشد. اگر سری به بازار ظهیرالاسلام بزنید، کسی به شما فاکتور نمیدهد و بازاری غیررسمی حاکم است و این یکی از انتقادات جدی ماست؛ سه درصد مالیات بر ارزش افزوده وقتی میتواند اجرایی باشد که همه آن را اجرا کنند نه اینکه یک گروه آن را اجرا کنند و یک گروه اجرا نکنند. مسلم است گروهی که آن را اجرا میکنند همیشه سه درصد عقب هستند. مگر در این بازار سود یک تعاونی چقدر هست که حالا بخواهد سه درصد هم بیشتر بگیرد. اگر همین الان حسابرسان وزارت دارایی بیایند اینجا ممکن است بخواهند کالایی را که ما 5/1 درصد از آن سود بردهایم، سه درصد سود آن را از ما بگیرند و این توان تعاونی را میگیرد و وزارت تعاون که قرار است تا 25 درصد سهم اقتصاد ملی را به تعاونی اختصاص بدهد، بایستی کمک کند. چون تعاونی هزینههای بسیار اضافهتر از بازار دارد اعم از جا و مکان و پرسنل زیاد به خاطر اینکه باید جوابگوی 450 عضو خودمان باشیم. این شرایط در بازار دیده نمیشود؛ آنجا کسی شاگرد است و آقایی هم آنجا نشسته است و ممکن است میلیونها تومان هم آنجا رد و بدل شود. البته من اصلاً قصد تخطئه در کار بازار را ندارم و صحبت من فقط این است که قانون مالیات بر ارزش افزوده را به طور یکسان و برای همه اجرا کنیم. با وجود تمام این مسائل گزارش هیئت مدیره شرکت تعاونی چاپخانهداران در تیرماه امسال نشان داد که عملکرد ما موفق بوده و به عنوان مثال همین الان که مقوا بالاتر از 900 تومان است، ما زیر 850 تومان به اعضا میدهیم.
حجم کاغذ و مقوای مورد نیاز 450 عضو شرکت تعاونی چاپخانهداران چقدر است؟
ما هرگز نمیتوانیم همه نیاز آنها را تامین کنیم. اگر کالای مورد نیاز به اندازه کافی موجود باشد، ما سهمیهبندی نمیکنیم و سعی میکنیم هر کسی که مراجعه کند، او را تامین کنیم اما اگر حجم موجودی ما از یک درصدی بخواهد پائین بیاید، آنوقت باید مقدار کالاهای مورد نیاز اعضا را البته منظورم اعضای خریدار است، با دقت بیشتری بین آنها تقسیم کنیم. البته همه اعضای ما از شرکت تعاونی خرید نمیکنند و درصدی هم از بازار خرید میکنند.
نیاز چند درصد از اعضایتان را میتوانید برآورده کنید؟
درصدی نمیتوانم ارائه کنم اما زیاد نیست.
یعنی کمتر از 50 درصد است؟
بله حتماً. برای اینکه شرکت تعاونی از نظر نقدینگی امکانات این کارها را ندارد اما وقتی شاخص قیمتها را در اینجا کنترل میکنیم، کسی که میخواهد خرید و فروشی انجام دهد، مجبور است نیم نگاهی هم به قیمتهای شرکت تعاونی داشته باشد. اگر دستگاههای دولتی بیشتر کمک کنند، کنترل قیمتها در بازار در دست تعاونیها میافتد و در نتیجه در خارج از تعاونی هم قیمتها زیاد بالا نخواهد رفت.
در واقع کارکرد اصلی شرکت تعاونی را کنترل بازار میدانید. درست است؟
کنترل بازار به نفع سهامدارانمان. ما البته مسئول سهامداران خودمان هستیم اما چه بخواهیم و چه نخواهیم این به مصرف کننده نهایی هم کمک میکند.
کمی هم به بحث تحریمها بپردازیم. واردات کاغذ و مقوا از کشورهایی که قبلاً طرف تجاری ایران بودند، الان دیگر دشوار است. این در کار شرکت تعاونی چقدر تاثیر گذاشته است؟
بسیار تاثیر گذاشته است. اولاً که به دلیل شرایط نقدینگی که عرض کردم، ما نمیتوانیم همه معاملاتمان را به صورت نقدی انجام دهیم. ما بعد از سه، چهار مورد واردات دیگر کاری نتوانستهایم انجام دهیم. ما حتی میخواستیم "ال سی" هایمان را به جای بانک ملی از طریق بانک کشاورزی انجام دهیم که این بانک هم در چرخه تحریمها افتاد. مسئله به گونهای که معلوم نیست شما که معاملهای را انجام میدهید، طرف خارجی هم آن را تایید کند و بار را به شما تحویل دهد. ما برنامهریزی کرده بودیم که امسال 5 تا 6 هزار تن مقوا وارد کنیم و ماهی 500 تن مقوا در اختیار اعضایمان قرار دهیم اما هرگز به این هدف نخواهیم رسید. البته مسائل دیگری مانند تسهیلات بانکی و کمک نرساندن از طریق وزارت تعاون هم در قضیه دخیل است. البته رکود دوساله اخیر جهانی بوده است و البته این تحریمها هم مزید بر علت شده و برنامهریزیها را کاملاً تحت تاثر خودش قرار داده است. ما به دنبال راههایی هستیم که بتوانیم با حجم کمتر این کار را انجام دهیم.
به نظر شما راه برون رفت از این وضعیت چیست؟
ما در شرکت تعاونی سعی کردهایم برنامهریزیهایمان شکل سیال داشته باشد و پویایی خودش را حفظ کند. برنامهای که ما میتوانیم اجرا کنیم، کمک گرفتن از اعضای خودمان است و شاید از طریق رسانهای کردن این موضوع، بتوانیم این سیگنال را به مسئولان دولتی منتقل کنیم که آنها هم به داد تولید برسند. اگر شرایط به همین منوال پیش برود دیگر کار از گشایش اعتبار میگذرد و کار به دادن حوالههای دیداری خواهد کشید. یعنی ما به طرف پولی بدهیم تا او کالای مورد نیاز ما را بسازد و از این طریق دیگر مشمول گشایش اعتبار نشویم. در این راه احتمالاً باید نقداً وارد معامله شویم که این بسیار دشوار است و یا دست کم امکان آن برای شرکت تعاونی وجود ندارد. لذا من فکر میکنم رویکرد به سمت حواله برای همه واردکنندگان و نه فقط شرکت تعاونی شکل عملیاتی به خودش بگیرد. به همین خاطر ما از اعضا خواستهایم که به صورت تجمیعی وارد میدان شوند و در این حالت سفارش کالا راحت تر است.
گفتنید که دوره شکوفایی شرکت تعاونی به اوایل دهه 60 برمیگردد. فکر نمیکنید این به خاطر نوع اقتصاد حاکم بر جامعه بود، اقتصاد تعاونی یا به اصطلاح کوپنی؟
قطعاًٌ همینطور بود. البته در عین حال که ما میتوانیم از این سیاست انتقاد کنیم که مثلاً این با سیاست اقتصاد آزاد مطابقت ندارد اما شرایط فرق میکرد چرا که ما در جنگ بودیم و نمیشد بازار را در اختیار هر کسی گذاشت. شرکت تعاونی در آن دوره کاملاً قیمتهای بازار را کنترل میکرد و به محض اینکه بازار میخواست قیمت را بالا ببرد، ما توزیع را بیشتر میکردیم و این بازار را کاملاً کنترل میکرد و قیمتها را پائین میآورد. ما در زمانی که ارزهای تخصیصی دیگر قطع شد، دنبال این نبودیم که مثلاً حالا که ارز در بازار 1000 یا 1100 تومان فروخته میشود، این را به شرکت تعاونی 500 تومان بدهند. مسئله ما و درخواست ما این نبود اما باید دولت یارانهای را به ما اختصاص میداد. معافیتهای گمرکی برای تعاونیها یکی دیگر از راههای حل این مشکل بود. اینجا همیشه تحت کنترل است اما آیا مسئولان میتوانند این کنترل را بر بازار هم داشته باشند؟
یعنی معتقدید یک بلبشو بر بازار حاکم است؟
صد در صد. البته به این معنی که طرف سود خودش را در نظر میگیرد و نه هیچ دفتر و نه هیچ فاکتوری ارائه نمیدهد. البته من معتقدم وقتی یک رقیب برای آنها پیدا شود، آنها هم نمیتوانند خیلی خارج از قاعده و چارچوب کار کنند. رقیب هم همین شرکتهای رسمی تعاونی است. شرکت تعاونی چاپخانهداران هم 400، 500 نفر مدعی دارد و اینگونه نیست که دو سه نفر باشند و بخواهند سودی به جیب خودشان بزنند.
سرمایه فعلی شرکت تعاونی چاپخانهداران چقدر است و چه میزان از آن صرف اقلام مورد نیاز اعضا میشود؟
سهام اصلی شرکت تعاونی بیش از یک میلیارد تومان است. البته ارزش واقعی سهام شرکت اعم از ساختمان آن و چیزهای دیگر بیش از اینهاست. اما مشکل ما این است که گروه قبلی همه سرمایه شرکت را صرف خرید ساختمان کرده است و دیگر نقدینگی باقی نمانده است. ما فکر میکنیم که این کار کمی بیبرنامه انجام شده و خدشه به موضوع فعالیت شرکت وارد کرده است؛ موضوع فعالیت شرکت تعاونی ساختمان سازی نیست بلکه موضوع آن تهیه و توزیع اقلام مورد نیاز اعضا در حوزه چاپ است. فقط بانکها میتوانند در حل این مشکل به ما کمک کنند ولی با سودهایی که ئآنها هعم میگیرند فعلاً برای ما مقدور نیست که از دست مشکلات یکسره رها شویم.؛ ما با سود 3 درصدی و 4 درصدی هیچوقت نمیتوانیم جوابگوی سود 18 و 20 درصدی بانکهای دولتی و 30 درصدی بانکهای خصوصی باشیم. در چنین شرایط نامتوازن و نامتعادل رقابتی اگر دولت و به خصوص وزارت تعاون شرکتهای تعاونی را درنیابد، این شرکتها رو به زوال میروند.
http://piconweb.com