مشاور پیشین اجرایی معاونت فرهنگی ارشاد با ارزیابی وضعیت کاغذ در کشور نتایج تحقیق میدانی خود را درباره دلایل افزایش بهای کاغذ، عدم توفیق ایران در تولید کاغذ، وضعیت کارخانههای کاغذسازی، مبادی ورود و عرضه کاغذ را در کنار سابقه تولید این کالا و موارد مصرف آن در کشور را به نقد و بررسی گذاشته است.
این مطلب پیش از این به صورت مصاحبه در ماهنامه صنعت نشر منتشر شده بود که با حذف برخی موارد به صورت یادداشت منتشر میشود.
* صنعت کاغذ در کشورهای پیشرفته یک بحث استراتژیک است
تولید کاغذ یک فرآیند پیچیده و سخت است که در دنیا به آن به عنوان یکی از صنایع مهم نگاه میشود.بسیاری از کشورهای بزرگ دنیا و کشورهای پیشرفته و توسعه یافته، به رغم این که در بسیاری از صنایع، تکنولوژی را واگذار کردهاند و خودشان درصدد تولید آن تکنولوژی نیستند؛ کماکان در بحث کاغذ به عنوان یکی از تولیدکنندگان بزرگ مطرح هستند. البته این مسئله دو جنبه دارد؛ یکی اهمیت موضوع کاغذ و استراتژیک بودن کاغذ و نکته دوم مزیتهایی که در کشورها برای تولید کاغذ وجود دارد که نشان میدهد موضوع کاغذ در دنیا یک موضوع کاملاً حساب شده، هدفمند و استراتژیک است و سهمی اساسی در سبد اقتصادی کشورها دارد.
وقتی ما به عنوان یک مصرفکننده جدی کاغذ به موضوع نگاه میکنیم، اهمیت کاغذ به مراتب برایمان بیشتر می شود. مادام که تولید کاغذ در کشور وجود نداشته باشد؛ وابستگی ما به این صنعت پابرجاست؛حتی اگر وابستگی ما در بسیاری از صنایع به حداقل رسیده باشد. شاید در نگاه اول، کاغذ به محدوده کتاب خلاصه شود، اما تنها یکی از مصارف این محصول استراتژیک تولید کتاب است و در دیگر محصولات فرهنگی اعم از بستهبندی، دفتر و لوازم التحریر، تبلیغات، رسانه و بسیاری از صنایع دیگر کاربرد دارد.
اساساً زیربنای صنعت چاپ و رسانههای ما در بخش فرهنگ، موضوع کاغذ است اگرچه بزرگترین حوزه مصرفکننده کاغذ در حال حاضر حوزه کتاب است، اما تنها مصرفکننده کاغذ نیست. طبیعی است که با این نگاه، جامعه به کاغذ توجه دارد و مسئولان امر متوجه اهمیت کاغذ باشند و حتی صنوف و انجمنها هم کاغذ را رصد میکنند.
* دو کارخانه اصلی تولید کاغذ در ایران
تولید کاغذ در دنیا با نگاه به مزیتهای موجود در رابطه با مواد اولیه کاغذ قرار دارد، یعنی اگر کشوری بخواهد تولید کننده کاغذ باشد، در قدم اول مزایای موجود در کشور خود را ارزیابی میکند. براساس آن مزایا و به اصطلاح خود صنعتگران «بیس» تولید را براساس مزایای موجود در آن کشور نگاه میکند.
پایه تولید کاغذ در کشورهای اروپای شمالی با توجه به منطقه، درخت و چوب است. در کشورهای آسیای شرقی هم موضوع چوب مطرح است و هم سایر فرآوردهها (مثل باگاس یا همان تفاله نیشکر) و در برخی از کشورهای دیگر ضایعات کاغذ. در یک محاسبه سرانگشتی، مقدار نیاز کشور ما به کاغذ تحریر، بین 250 تا 300 هزار تن در سال است.
تولیدات کتاب و دفتر ما، بعضاً به صورت چندان حرفهای و پیشرفته انجام نمی شود. ما کماکان از ماشینهای افست برای چاپ استفاده میکنیم. کاغذ مورد نیاز برای کتابهای غیر درسی ما در حدود 90 هزار تن است. البته این رقم مربوط به سالهای 89 و 88 است و برای سالهای 90 و 91 نیاز به محاسبه داریم. با توجه به اینکه سرانه شمارگان کم شده و عدد تیراژ کل کشور هم نسبتاً کمتر شده است، طبیعتاً مصرف ما هم در این بخش مقداری کمتر شده است.
در بخش بعدی هم ما حدود 50 تا60 هزار تن در حوزه کتابهای درسی است. بخش دیگری که ما برای تولید آن نیاز به کاغذ تحریر داریم، دفترچههای یادداشت است که حدوداً بین 80 تا 90 هزار تن در سال کاغذ نیاز دارند که البته در این بخش هم با توجه به پایین آمدن تعداد دانشآموزان، شاهد کاهش تولید هستیم. سایر محصولات فرهنگی به کاغذ تحریر نیاز دارد که جمع آنها همان 300 هزار تن میشود از این 300 هزار تن، بالغ بر 80 تا 85 درصد از راه واردات و بقیه هم تولید داخل است. البته تأکید میکنم که شاید در سایر محصولات مثل کاغذ رل، ظرفیتهای دیگری وجود داشته باشد که باید آنها را هم در نظر بگیریم.
ما برای تولید کاغذ، دو کارخانه اصلی را در کشور داریم، اگرچه که در ظاهر کارخانههای دیگری هم وجود دارند، ولی مشخصاً همان دو کارخانه تولید کاغذ تحریر شیت و بستهبندی شده را در کشور تولید میکنند که یکی از کارخانه کاغذ پارس و دیگری هم کارخانه کاغذ پارس و دیگری هم کارخانه کاغذ مازندران است. کارخانه اول مشخصاًبین 20 تا 25 هزار تن تولید سالانه دارد. نزدیک به همین مقدار هم تولید کارخانه کاغذ مازندران است که نگاهش برای تولید، بیشتر کاغذ رل است، نه کاغذ شیت، ولی در این چند سال اخیر تلاش کرده تا سهمی جدی در بازار داشته باشد. سرجمع چیزی نزدیک به 40 تا 45 هزار تن، سهم بازار داخلی ماست. البته این اعداد در بهترین شرایط موجود، یعنی 15 درصدی که من گفتم به دست میآید. شاید عددش کمتر از این هم باشد، اما من در شرایط ایده آل این عدد را میگویم. در کنار این، 2 یا 3 کارخانه هم به این اسم راهاندازی شدهاند، ولی هیچگاه به بهرهبرداری جدی نرسیدند. اینها ظرفیت جدی هستند و بالقوه این امکان را دارند که به کمک این وضعیت موجود بیایند، ولی هنوز نتوانستهاند در چرخه تأمین نیاز داخلی قرار بگیرند. البته به نظر من سرمایهگذاری در این کارخانه منطقی نبوده است، ولی بخشی که منطقی و ایدهآل بوده هم هنوز نتوانسته است به عرصه تولید برسد.
به هر حال آن 80 تا 85 درصد مورد نیاز را باید به شکلی تأمین کنیم که راه آن، واردات است. این واردات هم خیلی روشن و مشخص از مبادی رسمی و قانونی کشور صورت میگیرد. کاغذ جز معدود محصولاتی است که اساساً قاچاق در آن وجود ندارد از مرحله ابتدایی که ثبت سفارش است تا مرحله ورود کالا و انتقال آن به انبارهای مربوطه، کاملاً قابل شناسایی و دسترسی است. اساساً طی سالهای گذشته، کاغذ دچار تغییرات عمده قیمتی نشده است.
* در بحث کاغذ با شکنندگی مواجه هستیم
عمده کاغذ مورد نیاز ما در طی این سالها، ابتدا از اتریش و آلمان و بعد از آن و در حال حاضر از چین، هندوستان و کره جنوبی و بخش دیگری را هم از کشورهای روسیه و اکراین تأمین کردیم. نکته مهم این است که طی سالهای اخیر (به خصوص در این 4-5 سال اخیر) کشور چین بیشترین کاغذ را به ما فروخته است. کره و هند هم در 2 سال گذشته سهم قابل توجهی از بازار ما را به خود اختصاص دادهاند. ما این میزان نیاز را طی سالهای اخیر از این کشورها تأمین کردیم. با آن بحث مقدماتی در مورد تولید واردات، به راحتی پی میبریم که ما با یک به اصطلاح شکنندگی جدی در موضوع کاغذ مواجه هستیم. صرفنظر از این که در داخل چه اتفاقی میافتد، همواره این نگاه و نگرانی وجود داشته که دستخوش برخی از تصمیمات کارخانههای خارجی قرار بگیریم. خاطرم هست که در سال 85، برخی از کشورهای اروپایی که منشأ کاغذ بودند و کاغذ را از آن جا وارد میکردیم، شروع به فعالیتهای تحریمی برعلیه کشور ما نمودند و موضوع کاغذ را در رأس فعالیتهای تحریمی قرار دادند. البته به این معنا نیست که کاغذ وارد نشده است و نتوانستیم کاغذ بیاوریم، اتفاقاً من معتقدم سال 85 یکی از موفقترین سال هایی بود که تشکلهای صنفی موفق شدند کاغذ را با بهترین کیفیت وارد کنند. ما در سالیان گذشته،سالهای سال اتکا خودمان را براساس واردات قرار دادیم.
ما باید نگاهی اساسیتر داشته باشیم. در کشور ما اتفاقی در خصوص کاغذ رخ میدهد و همه اظهارنظر میکنند و تلاش میکنند، اما بعد از مدتی مثل بعضی از کارهای دیگر به بوته فراموشی سپرده میشود و منتظر میمانیم تا دوباره اتفاقی رخ بدهد. حالا این اتفاق داخلی باشد یا خارجی، منشأیی میتواند داشته باشد. عرایض من مبتنی بر این است که نیاز و شرایطمان را بدانیم...شرایط پیشآمده که ظاهرش یک تهدید برای ماست، برای جامعه نشر فرصتی فراهم شود تا از آن در بلندمدت به نفع جامعه نشر کشور بهرهبرداری کنیم.
یعنی به نظر من این نگاه که ما الان تهدید را التیام ببخشیم و شرایط را اصلاح کنیم، قطعاً باید دنبال شود و از آن فاصله نگیریم. نکته اساسیتر این است که این شرایط تهدیدآمیز جامعه نشر و جامعه فرهنگی کشور را، کلانتر ببینیم و به فرصتی مطلوب و شرایطی مناسب برگردانیم و به این سمت برویم که در طی 3 تا 5 سال آینده، شرایط ایدهآلی داشته باشیم و اساساً مشکلی جدی، حداقل در رابطه با موضوع کاغذ در کشور نداشته باشیم.
ما میگوییم کاغذ را خودمان تولید کنیم، در شرایط موجود، اگر بخواهیم همه ظرفیت 300 هزار تن را خودمان تولید کنیم، بخشی از مواد اولیهاش را هم باید از خارج از کشور وارد کنیم. ما به جایی میرسیم که مقدار مورد نیاز ماده اولیه غیر از چوب و باگاس را هم خودمان تولید کنیم. پایه اساسی کاغذ در دنیا، همانطور که عرض کردم براساس مزیت آن کشور است. بعد از انقلاب اسلامی با توجه به توسعه کارخانههای نیشکر و راهاندازی کارخانههای متعدد نیشکر، ظرفیت تولید کاغذ بالا رفته است. در حال حاضر آخرین اطلاعی که دارم، این است که بیش از 2 میلیون تن تولید باگاس کشور است و به ازای هر 6 کیلوباگاس خیس، 1 کیلو کاغذ تولید میشود. فرآیند تولید کاغذ، 6 به 1 در باگاس خیس است و 3 به 1 در باگاس خشک. فرآیند تولید کاغذ از خشک و خیس بحث مفصلی دارد که میشود به آن پرداخت، اما از این رد شویم. اگر بخواهیم همان 6 کیلو را تصور کنیم، عددی بیشتر از 300 هزار تن تولید را در سال به ما میدهد. معتقدم با توجه به این مواد اولیه، این ظرفیت وجود دارد که با یک برنامهریزی 3 تا 5 ساله، میتوان کاغذ مورد نیاز داخل را تولید کرد. در حال حاضر باگاس به غیر از مصرف صنعتی و به خصوص مصرف کارخانه کاغذ پارس، بقیه آن سوزانده میشود و ضمن این که به محیط زیست صدمه میزند، منابع سرشار ما هم از بین میرود.
رسیدن به این شرایط کاملاً عملیاتی است و قابل انجام است. ما به سرعت میتوانیم، به این مهم دست پیدا کنیم. من این را که عرض میکنم براساس تحقیقات است، تحقیقات من مبتنی بر اطلاعات داخلی، اطلاعات خارجی، ظرفیت کارخانههای نیشکر، مواد اولیه و تحقیقات میدانی است. تحقیقات من تحقیقات پشتمیزنشینی نیست، من همه جوانب را کاملاً ارزیابی کردم و با استادان این حوزه، با کارشناسان این حوزه و با مصرفکنندگان این حوزه صحبت کردهام. اگرچه معتقدم خود واردکنندگان پشت همه اینها قایم میشوند.
شما اول باید بگویید چقدر واردات کاغذ دارید. گردونه موضوع کاغذ در کشور ما اجزای مختلفی دارد. صدها مغازه در خیابان ظهیرالاسلام وجود دارد، ولی همه اینها را که جمع کنیم، چند تا وارد کننده اصلی کاغذ وجود دارد؟ شاید اصلاً سرشاخهها در یک منطقه هم خیلی کمتر باشند و یا اساساً نباشند. اگر بخواهم خیلی دقیق و روشن به شما بگویم، اطلاق این واژگان و نگاه تولید به داخل کاملاً واقعبینانه است و اصلاً دور از دسترس نیست. من معتقدم که نه شعار است و نه خواب، کاملاًواقعی و شدنی است.
من دیدم که کارخانهای با فاصلهای کمتر از 100 متر، با یک نوار نقاله صنعتی مواد اولیه را دریافت میکند. این شکل استراتژیک در خیلی از کالاها وجود ندارد، یعنی مواد اولیه با فاصله 100 متر تولید و تحویل میشود. شما با تولیدکنندگان دیگر صحبت کنید و بپرسید مواد اولیه را از کجا میآورند در خیلی از کالاها که تولید داخل هستند، این نوع انتقال ممکن نیست. بنابراین من معتقدم که اگر بخواهیم منطقی به موضوع نگاه کنیم، حتماً باید به مسئله تولید داخلی توجه کنیم. نهادهای مختلف بخش خصوصی و تشکلها و اصناف باید با این نگاه جلو بروند که مشارکت سایر دستگاهها و نهادها را جلب کنند این مسئله بسیار مهمی است. اینجا کاملاً موافقم که ممکن است مثلاً بانکها، همکاری خوبی نداشته باشند. راجع به این قضیه وظیفه ماست که برویم و تلاش کنیم و شرایط را بررسی کنیم و برای ا»ها تبیین کنیم. ممکن است سرمایهگذاران بسیار سخت همکاری کنند، ما باید تلاش کنیم مشارکت آنها را هم جلب کنیم. از امکانات و امتیازات دولتی استفاده کنیم که زمینه کاری بسیار بزرگ را به نام تولید کاغذ در ایران فراهم کنیم. نگاه همه افراد هم به نظر من با اصل موضوع و جلب مشارکت و تأکید بر همراهی و همکاری دولت در راهاندازی این مجموعهها وجود دارد. اینجاست که باید وارد شد، بله قطعاً مشکلاتی وجود دارد، قطعاً سختیهایی وجود دارد که باید همه کمک کنیم درست شود.
تأکید من این است که از این شرایط باید نهایت استفاده را کرد و این فرصت را از دست نداد، خوشبختانه گوشهایی که باید این مشکلات را بشنوند، شنیدهاند. این حساسیت و نگرانی در جامعه دینی ما به وجود آمده و نشر دینی ما هم به خصوص در این قضیه آسیبی جدی دید. واکنش بسیاری از علما را دراین مسئله دیدیم اینها هزینههایی بود که پرداختیم، ولی معتقدم که از این فرصت باید نهایت استفاده را کرد. مطالبهای به نام پایین آمدن قیمت کاغذ صورت گرفته است، باید مطالبه بعدی این باشد ک تولید داخلی ما هم در حوزه کاغذ قوی شود.
تحقیقاتی که گفتم اجزای مختلفی دارد و همواره در شرایط مطلوب، ذائقه ناشران ما به سمت کاغذ داخلی نیست. کاغذ پارس که الان تولید میشود با کاغذ پارس 5 سال پیش یکی نیست. معتقدم کیفیت کاغذ پارس موجود ما کمتر از کاغذ چینی و هندی که الان در بازار ما عرضه میشود نیست. من از کارخانه پارس بازدید کردهام، کاغذش را دیدهام و بررسی کردم. از تراکم کاغذ، رنگ کاغذ و همه فاکتورهایی که برای کاغذ میشود برشمرد را برای کاغذ پارس دیدهام و با کاغذ هندی و چینی مقایسه کردهام. الان کاغذ پارس ما به مراتب کیفیتی بهتر از برخی از کاغذهای چینی و هندی دارد یا حتی اگر هم برابری کند، باید به این سمت برویم که میخواهیم کاری بزرگ انجام بدهیم. ما مرغوبیت کاغذ را صرفاً به رنگ آن میبینیم، در حالی که اینطور نیست.